شهید سیدمحمد شمس قاسمی
شهید سیدمحمد شمس قاسمی نام پدر : سید حشمت نام مادر : ام البنین گرجی زاده تاریخ تولد: 1341/04/22 تاریخ شهادت: 1361/04/23 محل شهادت : شلمچه وضعیت تاهل : مجرد نوع عضویت : سپاه - كادر تحصیلات : متوسطه تخصص : عملیات کد شهید: 5434 رسته : پیاده عملیات : عملیات رمضان محل شهادت: شلمچه نحوه شهادت : اصابت کالیبر به سر گلزار: شهدای معتمدی
زندگی نامه شهید «سیّدمحمد شمس قاسمی»
در بیست و دومین طلوع یکی از ماههای زمستانی 1341 بود که بهاری روزهنگام را برای «سید حشمت و امالبنین»، به ارمغان آورده بود.
سخن مادرانه «امالبنین» درگذر از آغازین روزهای تولد فرزندش، چنین است: «شب تولد امام حسین(ع) به دنیا آمد. میخواستیم نامش را حسین بگذاریم، امّا چون اسمش را پدرش از قبل انتخاب کرده بود، «محمّد» گذاشتیم.»
کودکیهای محمد، در زادگاهش تهران سپری شد؛ تا اینکه قبل از هفت سالگی، به همراه خانواده راهی «بابل» شد و به دبستان «تربیت» این شهر راه یافت. سپس با طی دوران راهنمائی در مدرسه «اسلامی» بابل، تحصیلات خود را در مقطع متوسطه از سر گرفت.
اوایل ورود به دبیرستان بود که زمزمههای انقلاب، محمد را به تظاهرات خیابانی علیه رژیم منحوس پهلوی کشاند. او در پخش اعلامیههای امام خمینی فعّالانه شرکت داشت. تا اینکه به لطف خدا، طاغوت زمان برافتاد و حق، حاکمیت یافت.
بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، فعالیتهای این نوجوان بابصیرت، در ابعاد مختلفی گسترش یافت. او از فعّالان انجمن اسلامی مدرسه و عضو شورای آن بود.
محمد در درگیری با گروهکها، نقش بهسزایی ایفا میکرد. حتی چندینبار، از طرف آنها مورد ضرب و شتم واقع شد؛ ولی از تلاش باز نایستاد و بلکه مصمّمتر از قبل، علیه منافقان موضع گرفت.
او در مباحث اعتقادی و انقلابی، فردی مسلط بود و در ارشاد جوانان نسبت به درک حقیقت اسلام نقش مؤثری داشت.
با آغاز جنگ تحمیلی، محمد در 1360/7/10 رخت پاسداری به تن کرد و جهت دفاع از مرز و بومش، رهسپار رزمگاه جنوب شد.
در نهایت، سیّد محمد عزیز، طی عملیات رمضان در 1361/4/23 در منطقه شلمچه، به ندای حق لبیک گفت؛ و سپس، بعد از تشییع پیکرش بهوسیله دستان اهالی بابل، تا گلزار «شهدای آرامگاه معتمدی» این شهر بدرقه شد.
****
زندگی نامه شهید سید محمد شمس قاسمی
پاسدار شهید سید محمد در تاریخ 1341/10/22 در شهرری متولد شد. وقتی به دنیا آمد. پدرش در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و بدلیل علاقه شدیدش به رسول اکرم (صلی ا... علیه و آله) نامش را محمد گذاشت و از کودکی به علت جو مذهبی و اعتقاد محکم پدر و مادرش به اسلام و معارف ابتدائی دین، از قبیل اصول دین و نام پیامبر و ائمه معصومین و دیگر فروعات و احکام را تا سن 5 سالگی آموخت و از همان موقع همراه پدرش در جلسات مذهبی حضور داشت. دوران تحصیلات ابتدائی و راهنمائی را به ترتیب در دبستان تربیت بابل و مدرسه اسلامی گذارند و کما فی السابق در جلسات مذهبی شرکت می کرد و با کتابهای مذهبی مأنوس شد و با مطالعاتش از حقایق دین بیشتر آگاه می شد.
در اوائل ورود به دبیرستان بود که زمزمه انقلاب اسلامی در میان مردم ایشان را به راهپیمائیها و تظاهرات علیه رژیم کشاند و در پخش اعلامیه های امام و حوزه علمیه فعالانه تلاش می کرد تا اینکه به لطف خداوند طاغوت زمان برافتاد و حق حاکمیت یافت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیتهای او در ابعاد مختلف گسترش داشت..
در کلاسهای آموزش معارف اسلامی در تبلیغات انجمن اسلامی دبیرستان شهید مظلوم بهشتی به عنوان اعضای شورای مرکزی انجمن شرکتی فعال داشت. در درگیری با گروهکها نقش بسزایی را ایفا می کرد بخصوص که چند بار از طرف منافقین ملحد مورد ضرب و شتم واقع شد و با شکستن استخوان بینی مجروح شد ولی از تلاش باز نایستاد، بلکه مصمم تر علیه منافقان موضع می گرفت و در بحث های خیابانی، فردی مسلط بوده و در ارشاد و هدایت برادران حزب اللهی در دبیرستان و محله و شهر نقش مؤثری داشت. شبها همیشه با حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی به نگهبانی می پرداخت و زمانی که به جبهه اعزام شد. حدود یک سال بود که عمر پر برکتش را در سپاه گذراند و برای جهادی قاطع و استقرار حاکمیت حق و نظام جمهوری اسلامی به رزمگاه جنوب شتافت و در عملیات رمضان شرکت جست و آرپی جی زن سپاه اسلام بود که شجاعانه چند تانک و نفربر و زرهی دشمن را با گلوله های سهمگین حق به یاری و اذن خدا منهدم ساخته و خود نیز هدف تیربار دشمن قرار گرفت و با ذخیره از عمل صالح و اندوخته ای از یقین و ایمان بخدا به عالم دیگر قدم نهاد تا حیات به سوی مبداء الوهیت را در جهانی دیگر آغاز کند.