شهید حسن رسولی
شهید حسن(حمید) رسولی آسیابی نام پدر: حسینجان نام مادر: زهرا بیگم میرحسن نتاج تاریخ تولد: 1339/12/26 تاریخ شهادت: 1365/12/14 محل شهادت: شلمچه گلزار: شهدای معتمدی
الله اکبر در سراسر عمرمان خالص نبودیم اما تو بخشیدی ما را.
تو را سپاس، اولین آرزویم این است که مرا در مکتب عشق زودتر بسوزان زیرا دنیا مرا خرابتر میکند و اصلاح نمیکند.
چند ماهی است که اصلاً احساس گناه میکنم، از ماندن نمیدانم که چه بکنم واقعاً متحیرم، آنقدر بی مغز شدم که خود را تهی حس میکنم. یاران هم سوی مرگ رفتند. ترسم از راه ماندن است. ترسم از غرور بیجا است. وقتی که یاران حسین (ع) میروند انسان به فکر میافتد که حالا ماندن دیگر برای پست، برای پول، زن و فرزند میز و مقام، جاه و فرصت آخر برای چی؟
خدایا دومین آرزویم این است که قبل از امام امت بروم.
وسومین آرزویم از ظهر شنبه تا ظهر جمعه رفتن است.
چه میتوان کرد، کار ما خواستن است و کار ذات اقدست اجابت.
شهید حسن (حمید ) رسولی:
آنقدر دنیا ماتم سراست که غصه در آن بیمعنی است. ماندن گریه دارد و وحشتناکتر ماندن همراه با گناه و غرور، عجب، تکبر و رفاه طلبی و و غفلت است. هرچه بیشتر عاشق میشوم، دلم میخواهد قفسه سینهام را بازتر کنم و گناه و معصیت خود را که شرمسارم میکند را بیشتر در درگاه تو بنمایم.
اگر گویم تو وادی عشق جملات همراه با کفر است اصلاً عشق مطلقی.
خدای من عاشقی هستم مثل عشاق دیگر که با تنها فرق که از همه گناهکارترم ولی ای خدا اجابت دعایم برسان شهادتم را.
فرازی از وصیتنامه شهید حسن(حمید)رسولی
غصه از آن داریم که با حسین علیه السلام محشور نشویم. درد دل به درگاه تو داریم که شاید با التجاء و تضرع ما را عجابت کنی غافل از اعمال خود هستیم زیرا اهمیت زیادی برای عبادت و ترک محرمات قائل نیستیم و ناتوانیم چون شیطان ما را به هر سوی میکشاند و فریادمان رسا نیست زیرا حرفمان، حرف دلمان نیست حرف نفس است و غیر تو.
پروردگار من، به نظرم میآید در درگاه تو در روز محشر ایستادهام. آخرش چه دارم که بگویم. به من میگویی بندهی من، ای غرق در گناه، در دنیا چه کردی. و من فقط میلرزم و در انتظار رسیدن علی هستم تا مرا شفاعت کند. خداوندا میگویند که شهدا حق شفاعت دارند. ای خدای من، واقعاً تو چطور بر این بنده گنهکارت حق شفاعت میدهی آخر چقدر تو رحیمی.
درود بیپایان خودت به ذات خودت که هیچکس جز خودت ذات خود را سپاس گویی نیست.
الله و اکبر در سراسر عمرمان خالص نبودیم اما تو بخشیدی ما را.